Wednesday, May 12, 2004

خوب...یه خسته نباشیداز خودم به خودم. در عین بیسوادی مطلق آدم اینهمه کار انجام بده خیلی هنره به خدا!خدا وکیلی اون قسمت نظر خواهی خیلی خوب نشده؟ قشنک نیست اینهمه به صفحه اصلی میاد؟

البته کاوه جان ایراد گرفته بودن که اینجا اگه گل خونه است پس گلش کو؟ فرمایش کاملا متینه...من تنها عذرم اینه که الان بلد نیستم چه جوری پشت زمینه عکس بزارم و به علت ترافیک شدید امتحانات وقت یاد گرفتن هم نیست. اینجا هم که الان میبینین از این خیلی خیلی زشت تر بود. کلی کار برده تا همین جوری شده.

وسط این معماری های امشب( بهتر بگیم دیشب) من سرویس نظر خواهیم رو عوض کردم...شرمنده! همه نظراتتون پاک شد.حالا با این جدیده نظر بدین...تکنولوژیش هم بالاتره.

کوزه متن سخنرانی شیرین عبادی رو در دانشگاه سیراکیوز تو سایتش گذاشته. دوتا تا نکته به این بهانه:

اول اینکه من نمیدونم چقدر قبول دارم که تمام کاستی های اسلام رو میشه به پای برداشتهای غلط از اسلام نوشت.به عبارت دیگه همین نکته که ایدئولوژیی وقتی به مرحله اجرا رسیده نتونسته نتایج قابل قبولی بار بیاره دلیل بر نقص ایدئولوژی نیست؟ آیا این نقص این ایدئولوژی نیست که باعث میشه وجاهت اجرایی نداشته باشه؟ من فکر میکنم هر قانونی باید با در نظر گرفتن این نکته تدوین بشه که تک تک افراد جامعه تلاش میکنند با توجه به محدودیتهایی که اون قانون براشون به وجود میاره منافع فردی خودشون رو حد اکثر کنند. قانون خوب قانونیه که بتونه از این تمایل طبیعی افراد در جهت منافع جامعه استفاده کنه. یعنی سیستم پاداش و تنبیه طوری باشه که برای افراد صرف نکنه که از زیر قانون در برن. من فکر میکنم یکی از نقصهای اسلام همینه. به عنوان مثال تعدد زوجات رو در نظر بگیریم: ضرر این قانون برای جامعه مشخصه. شرط برخورداری از این قانون برای مردها رعایت عدالت ذکر شده.خوب حالا اگه از دید افراد(مردها) این قانون رو نگاه کنیم نفع این قانون که همانا داشتن چهار تا زنه امریست به قول معروف دم دست و نقد.(پاداش) در صورتیکه تنبیه همراه قانون اولا جهنمیه که اثر آنی نداره و تازه همون جهنم هم منوط شده به شرط عدالت نداشتن که یه مساله ایست که بسیار به قضاوت شخصی افراد بستگی داره و به سختی میشه مقیاس براش معرفی کرد. نتیجه اش چی میشه؟ افراد به تعدد زوجات رو میارن. به عقیده من این مشکل در بسیاری از قوانین اسلام و علی الخصوص احکام مربوط به زنها وجود داره.

نکته دوم اینه که من نمیدونم اگر حتی مشکل اصلی به قول خانوم عبادی فرهنگ مرد سالار ما باشه با وجود دینی که الان و با برداشتهای کنونی این فرهنگ رو به شدت تایید میکنه چه طور و از کجا باید فرهنگ سازی رو شروع کرد؟ آیا میشه از روشنفکران خواست حرفی مخالف کلام خدا بزنن؟ یا باید از قشر روحانی توقع داشت که حتی روشن تر از روشنفکران فکر کنند و برداشت نویی از قوانین الهی ارائه بدهند؟به عبارت دیگه من نمیدونم تاثیر متقابل فرهنگ دینی و فرهنگ عرفی جامعه به چه صورته و کدوم ارجحیت داره.

No comments: