Sunday, February 27, 2005

چه جوری توی MS Word فارسی و انگلیسی رو قاطی بنویسم؟ وقتی کلمه انگلیسی مینویسم میره سر خط و همه نظم جمله رو میریزه به هم.
آسیه جان، باز هم حرف مرا بد فهمیدی. گزینه ای شنیدی و به آنچه که دوست داشتی من گفته بودم جواب دادی نه به حرف من. سعی میکنم واضح تر بگویم. از نظر من زن ایرانی زمانی به غریزه جنسی اش مشروعیت داده که خیلی راحت در مقابل فرهنگ بکارت بایستد. از نظر من زن ایرانی وقتی به غریزه جنسی اش مشروعیت داده که با مردی ازدواج کند که از بدنش و از بودن با اوهم لذت ببرد. زن ایرانی زمانی به غریزه جنسی اش مشروعیت داده که از ابراز خواسته های مشروعش در تختخواب به جرم انگ زدن نهراسد. زن ایرانی زمانی به غریزه جنسی اش مشروعیت داده که اسیر کلیشه "برای زنها قیافه مهم نیست" نباشد. زمانی که بداند این حق اوست که از راه رفتن در کنار مردی احساس غرور کند چون بدن زیبایی دارد، مردانه است و هیچ کس در دنیا به اندازه این مرد به او احساس زن بودن نمیدهد. زن بودن را ابزار بودن معنی نمیکنم. میخواهی بدانی از نظر من کدام مرد واقعا مهارت همخوابگی دارد؟ مردی که وقتی با زنی میخوابد به زن واقعا احساس سکسی بودن بدهد. به زن واقعا این احساس را بدهد که تک تک سلول های بدنش همینطور که هست زیباست. من این حس را تجربه کرده ام و هرگز با مردی که چنین مهارتی را ندارد ازدواج نخواهم کرد. چون چنین مهارتی از خوابیدن با زنهای زیاد به دست نمی آید. از تربیتی ذهنی ناشی میشود که زنانگی زن را به کمال میفهمد و پاس میدارد. از وقتی ناشی میشود که برای فهمیدن این بدن زنانه گذاشته شده. از اهمیتی ناشی میشود که یاد گرفته شده اول باید به شریک جنسی داد نه به خودت و ارضای خودت.
زن ایرانی اگر تنها برای شوهر چاق و لاغرمیشود، دماغ عمل میکند ، حتی ورزش و اسکی میکند و بعد از شوهر کردن عین مغازه ای که کرکره اش را پایین کشیده باشند یک شبه همه چیز را فراموش میکند به غریزه جنسی اش مشروعیت نداده. به خودش به عنوان یک ابزار و به مردش به عنوان یک سالار مشروعیت داده. من خوب میدانم که ریشه های نظام مرد سالار از همین تفاوتهای فیزیکی زن و مرد بود. اما اعتقاد ندارم که امروز که اندیشه به جای قدرت فیزیکی معیار برتری قرار میگیرد باید یکسره ابتدایی ترین خصوصیاتمان را هم انکار کنیم. در اینکه بسیاری از این معیارهای زیبایی ساخته رسانه های غربیست و به شدت تبلیغ میشود حرفی ندارم اما اگر زمانی این برنامه ها مقبولیتی پیدا کرده اند به این دلیل است که بستر غریزی پذیرش آنها در ادمها وجود داشته. من خود نفس این غریزه را گناه نمیبینم اما استقاده تجاری از آن و زن و مرد جامعه را به زیر یوغ مد و تجمل هر روز به سازی رقصاندن گناه میبینم. انکار این غرایز برای من مثل انکار حس مشترک اخلاق بشریست. همه ادیان اگر مشروعیتی پیدا کردند برای تطابق با این انسانیت مشترک بود اما بعد به بیراه رفتند. راه این نیست که وجود این حس مشترک را هم منکر شویم اگر از دین عصبانی هستیم.

حرف آخر اینکه زن بودن را به زیبا بودن تعریف نکردم. گفتم که بخشی از زن بودن تلاش برای پیدا کردن جفت است. گفتم که این تلاش هم معیارهای فیزیکی دارد و هم غیر فیزیکی. معیارهای فیزیکی نسبتا معلوم است و مشخص. معیارهای غیر فیزیکی اما میتواند از حساب بانکی طرف تا تعداد کتابهایی که خوانده تغییر کند. این بخش به فرهنگ جامعه بر میگردد و همین بخش است که در جامعه ایران ایراد اساسی دارد. هر دو بخش وجود دارند و به عقیده من باید به رسمیت شناخته شوند. میزان اهمیت هر بخش البته تصمیم شخصیست.

پ.ن. من سعی کردم همه حرفم را با مدرک و دلیل علمی بزنم. اینها که در پست قبل گفتم معیارهای من نیست. بحث هم شخصی نیست. تو و دوستانت هم صد البته برای من بسیار محترمید. اما از طرف خودت هم بگویی برای من بس است.

* هرجا در این پست از زن ایرانی حرف زده ام منظور زن دیگر جنسگرا بوده است.

Saturday, February 26, 2005

کشش جنسی

خوب اونهایی که جواب آسیه عزیز رو به پست پایینی من نخوندند برند و اینجا رو لطفا مطالعه کنند. از اونهایی هم که از پست آسیه به اینجا میان من واقعا معذرت میخوام که وسط اون پست جدی آسیه عزیز شما مجبور شدید راجع به مسمومیت بنده هم مطالعه کنید. خداییش من معذب شدم اما گفتم دیگه اونجا بوده و عوضش نمیکنیم.
----------------------------------------------------------------------------

آسیه عزیز، نکته اساسی که میخواهم توجهت رو بهش جلب کنم اینه که بحث گرایش جنسی که آدمها رو به سه بخش دگر جنس گرا، همجنسگرا و دوجنسگرا تقسیم میکنه از بحث کشش جنسی (sexual attraction) جداست.
به طور کلی انگیزه هایی که رفتارهای جنسی آدمها رو هدایت میکنند ریشه دو گانه دارند: در دنیای خارج و در درون ما.بخشی از این موارد گرایش جنسی ما رو معلوم میکنند و بخشی از اونها برای ما جذاب بودن رو. من قبلا راجع به گرایش جنسی توضیح داده ام و این پست رو میخوام به جذابیت جنسی اختصاص بدم.

جذابیت جنسی برای انسانها تلفیقی است از عوامل فیزیکی و غیر فیزیکی. عوامل فیزیکی شامل ظاهر صورت و بدن فرد و عوامل غیر فیزیکی مثل رفتار، خصوصیات روانی و غیره. در مورد فاکتورهای فیزیکی که فکر میکنم مورد اصلی صحبت ما باشند بر خلاف تصور عمومی معیارهای زیبایی تنها ساخته جامعه نیست و بعضی از آنها ریشه درونی دارند. به عبارت دیگر با وجود اینکه زیبایی در نیویورک و قبایل دور افتاده آفریقا ممکن است ظاهرا متفاوت معنا شوند اما خصوصیاتی هستند که به نظر میرسد به طور جهانی برای نوع انسان جذاب باشند.
1- خصوصیات صورت
1-1-تقارن
هم حیوانات و هم انسانها در جفت خود به دنبال تقارن هستند. هرچه صورت فردی متقارن تر باشد در چشم دیگران جذاب تر، سکسی تر و سلامت تر به نظر میرسد. تئوری که علت این امر رو توضیح میده میگه اگر عدم تفارن های واضح بدن مانند وجود یک قلب رو به کنار بگذاریم اساسا یک پروسه ژنتیکی در تکامل هر دو بخش بدن فعال هستند. هرچه ژنهای فرد قویتر باشند و درمحیط بهتری فعالیت کرده باشند ارگانیزم های متقارن تری رو به وجود میارند و بر عکس. بنا براین تقارن در صورت و در بدن برای فرد جذابیت به همراه داره. تئوری دیگه ای هم که الزاما با این یکی تضاد نداره میگه که تقارن جذاب تره چون اطلاعات کمتری لازمه که پردازش بشند و به حافظه سپرده بشند. این تئوری با این واقعیت که ما تقارن رو نه تنها در انسانها بلکه درحیوانات، اجسام، موسیقی،و شعر نیز میپسندیم هماهنگی داره.
1-2-مردانه بودن و زنانه بودن Masculinity-femininity
قبل از اینکه ادامه این بخش رو بخونین بهتره به اینجا برین و اگر تونستید بگذارید فیلم دانلود بشه. بعد از دانلود شدن کافیه با دگمه های > و < یا << و >> سعی کنید صورتهای مختلف رو که تولید میشه ببینید و اونی که از نظر شما از همه جذاب تره رو انتخاب کنید.
اگر شما هم مثل خیلی از شرکت کنندگان در این آزمایش باشید احتمالا دو صورت مردانه و زنانه ای رو که به ترتیب در دو انتهای فیلم بوده اند انتخاب کرده اید. من این دو صورت و صورت وسط رو که به راحتی میتونه مرد یا زن باشه اینجا گذاشته ام.
تحقیقات نشون میدن که مردانه بودن و زنانه بودن صورت در جذابیتش موثر هستند. از نشانه ها میتوان پهنای استخوان فک(در مردها پهن تر بهتر است) ، اندازه چانه( بزرگتر در مردها) ، پهنای بینی و دهان( در مردها پهن تر) ، پر بودن لب ها(در زنها پر تر)، پر بودن ابروها(در مردها پر تر) و اندازه چشمان(در زنها بزرگتر) را نام برد. این تفاوت ها به طور عمده به دلیل تاثیر هورمونهای زنانه و مردانه در دوران بلوغ ایجاد میشوند. باور بر اینه که بخشی از جذاب بودن این تفاوتهابه این دلیل هست که نشانه بالغ شدن فرد و بارور بودن فرد هستند.

2- بدن
مانند صورت زنانه بودن یا مردانه بودن بدن در جذابیت آن موثر است. روی همین اصل قسمتهایی از بدن مانند دست و پا که نسبتا تفاوت کمتری بین زن و مرد دارند در جذابیت فرد هم نقش کمتری ایفا میکنند( چند نفرتون تا حالا اصلا به دستهای بد شکل کاترین زیتا جونز توجه کرده اید؟-پانته آ).
آزمایشهای دقیق علمی ثابت کرده اند که یکی از فاکتور های اساسی جذابیت جنسی نسبت کمر به باسن هست(waist-to-hip-ratio). به طور کلی بعد از سن بلوغ زنان بیشتر چربی بدنشون در قسمتهای باسن و کناره ران و خود رانها ذخیره میشه در حالیکه در مردها این چربی در قسمت بالاتنه و دور کمر یا بالا تر جمع میشه. مشاهدات تجربی نشون داده که برای زنها مردهایی که نسبت کمر به باسنشون 0.9 باشه بیشترین جذابیت رو دارند و برای مردها زنهایی که این نسبت رو بین 0.7 تا 0.8 دارند از همه جذاب ترند. این نتایج در محدوده وسیعی از فرهنگهای مختلف اثبات شده و فارغ از اینه که فرد چقدر چاق یا لاغره. علت این امر اینه که در هر دو جنس این نسبت نشانه ای از سلامتی تلقی میشه و مستندات علمی هم این فرض رو تایید میکنند.

از طرف دیگه چاقی یا لاغری بدن معیار جهانیی نیست.در جوامعی که فرهنگ غربی ندارند زنان چاق تر پسندیده ترند. چاقی زنان نشانه دسترسی آنها به غذا و انرژی و توانایی آنها برای باروری بیشتر است. اما در جوامعی که دسترسی به غذا از اهمیت چندانی برخوردار نیست چاق بودن مزیتی محسوب نمیشود. اما اینکه چرا امروزه لاغری مفرط معیار زیباییست امریست که توجیه آن مشکل میباشد و شاید تنها به این دلیل باشد که دستیابی به ان حد از لاغری هم بسیار مشکل است.
سینه خانومها واضحا عامل جذابیت جنسی هستند اما مطالعات نشون میدند که با وجود اینکه مردها سینه بزرگتر از عادی را جذاب میبینند اما اکثرا سینه های خیلی بزرگ را جذاب نمیدانند.
در مورد بدن مردها پهنای شانه ها و بزرگی ماهیچه های تخت سینه به عنوان نشانه ای از قدرت جذاب هستند.

قابل ذکره که زنان در زمان تخمک ریزی(که حد اکثر باروری را دارند) مردانی رو که خصوصیت های مردانه بیشتری دارند جذاب تر میبینند. علاوه بر اون عواملی مثل بوی بدن در مورد افراد متقارن موثر شناخته شده اند.

خصویات بالا خصوصیاتی جهانی و فارغ از گرایش جنسی بیننده هستند. در مورد گرایشهای جنسی مختلف اتفاقی که می افتد اینست که ابتدا فرد بیننده در مورد مرد یا زن بود طرف مقابل بر اساس آنچه میبیند تصمیم میگیرد. پس از اینکه تصمیم گرفته شد صورت و بدن طرف با معیار های جذابیت زنانه یا مردانه سنجیده میشود. بنا براین گرایش جنسی تضادی با این معیارها ندارد اما رفتار فرد ممکن است بر اساس گرایش جنسی اش متفاوت باشد. به طور کلی مردان بیشتر به خصوصیت های فیزیکی و زنان به خصوصیت های غیر فیزیکی توجه میکنند.

بنا بر این میبینی که بشر با تمام اندیشمند بودنش دارای غریزه است. این معیارهای جذاب بودن ربطی به گرایش جنسی ندارند. ربطی به متاهل یا مجرد بودن فرد هم ندارند. زن ازدواج کرده ای که سکسی بودن و زن بودن و هشیار بودنش به بدنش براش به خاطره ای دور تبدیل شده باید سلامت اون ازدواج رو زیر سئوال ببره. مفهوم تمایل برای جذاب بودن این نیست که میخواهیم هر روز شریک جنسی را عوض کنیم. مگر این همه هم که دوست پسر و دوست دختر هستند هر روز شریک عوض میکنند؟ یا تصمیم آگاهانه به محدود شدن به یک شریک مفهومش اتمام تمام رفتارهای جنسیتی است؟ به عقیده شخص من درست تر اینه که این غرایز رو به رسمیت بشناسیم و به عنوان بخشی از انسان بودنمون قبول کنیم و دوستشون داشته باشیم. زن بودن من بخشی از شخصیت منه. فارغ از گرایش جنسی من تمایل به جذب شریک جنسی یک میل غریزیست. اما اونجایی که این جنبه سایر جنبه های انسانی رو تحت الشعاع قرار میده باید مورد سئوال قرار بگیره. من هرگز نگفتم که لاغری به عنوان زیبایی یک امر طبیعی است. (اگرچه که از لغت طبیعی در تمام پستم اصلا استفاده نکردم) اما اعتقاد دارم که چه زن و چه مرد از یک بدن سالم و سلامت بیشتر لذت میبرند. شاید سئوالی که واقعا باید مطرح کنیم اینه که چرا مرد ایرونی خیلی راحت میتونه راجع به اینکه دوست داره بدن شریکش چه جوری باشه نظر بده اما زن ایرونی حتی چنین حقی رو در نهان ذهنش برای خودش تعریف نکرده. چرا زن ایرونی خیی راحت باورش شده که "قیافه مهم نیست!"؟ چرا زن ایرونی یاد نمیگیره که خواسته های زنانه اش برای زیبا بودن و زیبایی خواستن بخشی از خواسته های مشروعش به عنوان یک انسان هستند؟ حرف من اینه که زن به زنانگیش زیباست. زن باید زن باشه اما فقط زن نباشه. انسانی باشه که زن به دنیا اومده.
-------------------------------------------------
منبع: Simon LeVay, Sharon M.Valente; Human Sexuality, Sinauer Associates,Inc. Publishers, 2003
من این چند روز رو به قبله از دل درد داشتم میمردم. وقتی رفتم مرکز بهداشت یارو همچین ترس برش داشت که کلی هشدار و انذار که اگر تب کردی یا درد دلت شروع کرد تکون خوردن(ترجمه سلیس فارسی) یا هی گلاب به روتون بالا آوردی به این شماره اورژانس زنگ بزن چون آپاندیس هم یه خورده همینجوریا شروع میشه. بعد هم منو با قرص ضد تهوع رونه خونه کرد. قبل از رفتن به خونه ما دم اداره پست وایسادیم که کوزه یه کتاب پست کنه که همونجا بود که دیگه آبجیتون بیش از این طاقت نیاورد و سنگفرش دم اداره پست شیطان بزرگ به شام دیشب و چایی نبات امروز صبح مزین شد. اونایی که مسموم شدن میدونن که بهترین اتفاق برای یه آدمی که مسموم شده اینه که اساسی بالا بیاره. بعدش تب کردم که بهشون زنگ زدم و طرف گفت مال بی آبی بدنته، سعی کن کم کم آب بخوری. اما دل دردم تموم شد و بعد از صرف دو وعده کته سفید و 12 ساعت خواب الان در خدمت شما هستم.
یه بارتو وبلاگ مرحوم(خود وبلاگ مرحوم شده نه صاحبش) لیمو ترش خوندم که پسرها هیکل براشون بیشتر از قیافه مهمه. مثلا میگن یارو خیلی خوشگل نیست اما هیکلش خیلی توپسه اما هیچ وقت آدم نمیشنوه بگن خیلی چاقه اما عوضش خوشگله. خوب که فکر کنی میبینی این مساله به نفع دختر هاست چون قیافه یه چیز مادرزادیه که نمیشه کاریش کرد اما هیکل گوریل هم با 6 ماه ورزش و غذای منظم میزون میشه. حالا فمینیستها نیان بگن آدم برای خودش باید این کار ها رو بکنه ها! من اینو گفتم برای اینکه ما زنها* هرچقدر فمینیست باز هم زنیم و غریزه داریم و غریزه مون دلش میخواد این مذکر دو پا رو جذب کنه. حالا اگر بعد از جذب خواستین هر بلایی سر بدبختش بیاریم به خودمون مربوطه!
آهنگ اینجا رو گوش دادین؟ من خیلی باهاش حال میکنم. خیلی لطیفه.
میخوام یه ایمیل بلند بالا بزنم به خودم بگم بابا اشکالی نداره دوست من اگه تو یه چند قدم تو زندگی از اینا عقب تری. مهم اینه که داری تلاش میکنی. انقدر سخت نگیر بابا!
---------------------------
* زنان همجنسگرا یا دوجنسگرا(در مواردی که ارتباط با زن دیگریست) را شامل نمیشود. اگر با وجود این غریزه مخالفید لطفا به پست کشش جنسی رجوع کنید

Thursday, February 24, 2005

خدا موجودی قراضه تر از آدم خلق نکرده. با یه دل درد ساده فاتحه اش خونده است. من تمام دیشب از دل درد نخوابیدم. صبح ساعت 7.5 رفتم در خونه کوزه که بهم نبات داد و کیسه آب گرم که بذارم روی دلم. فکر کردم یه ذره بخوابم خوب میشم. تا ظهر تعطیل اعلام کردم. اما الان کماکان دلم درد میکنه و حالت تهوع دارم. بدیش اینه که یه جور مداوم و کمیه که در عین حال هیچ کاری هم نمیذاره بکنی. ساعت 3 هم یه قرار مهم دارم. من اصلا موندم چه جوری نسل آدم این همه سال دوام آورده! باید بعد از قرارم برم مرکز بهداشت دانشگاه ببینم چه مرگمه. نخیر حامله هم نیستم!

Wednesday, February 23, 2005

من از خستگی دارم میمیرم. توی World Bank آشنا ندارین؟ من میخوام این تابستون کار اموزی یگیرم اونجا

امروز به این نتیجه رسیدم که میزارم بچه ام 5 تا زبون یاد بگیره که چینی حتما جزوشه. اگه خانواده من هم اینقدر دیسیپلین داشتن الان برای یه کار تو بانک جهانی یا سازمان ملل انقدر غصه زبان نداشتم. آدمی که انگلیسی بلد نیست بیسواده. آدمی هم که مثل من فقط انگلیسی بلده از سیکل بیشتر سواد نداره.

فکر کنم ژوژ سرما خورده. این چند روز میروفت تو پارکینگ و با دست و پای خیس و کثیف برمیگشت خونه. یه ذره هم رفت تو برفا بازی کرد. صبحیه عطسه میکرد از عصر هم همینجوری خوابیده. اون یه ذره هم که بیدار بود یه صدایی کرد که خیلی شبیه سرفه کردن بود. گربه ها سرما میخورن؟

Sunday, February 20, 2005

من از ایران خواهش کردم لوح فشرده لغت نامه دهخدا رو برام آوردند که امروز نصبش کردم. حالا کسی میدونه بهترین فرهنگ لغت فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی که روی سی دی باشه چیه؟ همینطور برای فارسی و عربی(اگه اصلا باشه)؟
میری صبحانه اون تکه کیک دیشبی که دوستت داده بخوری میبینی نیست بعد میایی روی مبل بشینی میبینی روی دسته عینکت که معلوم نیست چرا رو مبل افتاده پر از جای دندونه...سرت رو بلند میکنی و مجرم جلوی روت با قیافه معصوم ترین گربه دنیا نشسته. بیخود نبود امروز صبح زود منو بیدار نکرد این جونور!

Friday, February 18, 2005

Polycystic Ovarian Syndrome (PCOS)

آقایون توجه کنند که این مطلب به درد خانوما میخوره. بعد نگین که نگفت.
یکی از مشکلات خیلی شایع بین دخترهای جوون و زنهای در سنین باروری مشکلی هست که تو ایران معمولا به کیست تخمدان مشهوره. از نشانه های اصلی این مریضی (از دید پزشک) به قرار زیره:
-درصد بالای اندروژن(هورمون مردانه )در خون
- نامنظم بودن یا قطع پریود ماهانه
- ممکن است در تخمدان کیست هایی وجود داشته باشد(کیست: کیسه های کوچک پر از مایع)

علت بیماری

علت به وجود آمدن مریضی به طور دقیق مشخص نیست. با اینکه اکثر خانومهایی که به این مریضی دچار هستند دارای خویشاوند نزدیک مثل مادر یا خواهر با مشکل مشابه میباشند اما هنوز مدرک کافی برای اثبات ژنتیک بودن این مریضی در دسترس نیست. نکته ای که وجود داره اینه که اکثر خانومهایی که به این مریضی دچار هستند از اضافه وزن رنج میبرند. به همین دلیل محققین فکر میکنند که ممکنه ارتباطی بین ابتلای به بیماری و توانایی بدن در تولید انسولین وجود داشته باشه. به طور کلی هورمون انسولین در بدن مسئول شکستن ملکولهای قند و نشاسته و متعادل نگه داشتن قند خون بدن هست. اگر در خون بیش از اندازه قند وجود داشته باشه انسولین باعث میشه تا این قند برای استفاده های بعدی ذخیره بشه. اگر انسولین نتونه کارش رو درست انجام بده برای مقدار مشخصی قند در خون بیش از حد لازم باید انسولین ترشح بشه و این باعث میشه که قند خون سریع پایین بیاد و فرد هم دچار خستگی ها و ضعف های ناگهانی بشه و هم دوباره به مواد قندی رو بیاره و دور باطلی در بدن شروع بشه. آزمایشات ثابت کرده که خیلی از خانومهایی که به این بیماری دچار هستند سطح انسولین بدنشون از حالت طبیعی بالاتره. به همین دلیل یک تئوری اعتقاد داره که علت به وجود آمدن بیماری عدم کارکرد صحیح انسولین در بدن هست. وقتی انسولین خون بالا باشه تخمدانها با ترشح بیش از حد هورمون مردانه واکنش نشون میدن و این بالا بودن هورمون مردانه در بدن باعث بیقاعده شده پریود ماهانه، به وجود آمدن جوشهای چرکی و شدید، روییدن موهای زائد در بدن و ریزش موی سر(مخصوصا در شقیقه ها که اصطلاحا کچلی مردانه است) خواهد شد.
برای اینکه بفهمیم چرا این مریضی باعث بینظمی پریود ماهانه میشه لازمه کارکرد تخمدانها رو بفهمیم. در هر تخمدان کیسه های کوچک پر از مایعی وجود داره که مسئول نگهداری تخمک ها هستند. هر کیسه حدود 20 تخمک رو حمل میکنه اما معمولا فقط یکی از این تخمکها بالغ میشه و به مرحله تخمک ریزی که همون پریود ماهانه است میرسه. در حینی که تخمک در حال بالغ شدنه در این کیسه های نگه دارنده مایعات جمع میشه تا وقتی که تخمک بالغ بشه و کیسه بترکه و تخمک رو آزاد کنه. وقتی فردی مبتلا به این مریضی هست عمل جمع شدن مایع در کیسه ها صورت میگیره اما تخمدانها به اندازه کافی هورمون تولید نمیکنند که تخمک آزاد بشه و کیسه بترکه. به همین دلیل هم هست که پریود نامنظم میشه و در تخمدان این کیسه های نگه دارنده به صورت کیست دیده میشند.
عوارض

عوارض مریضی به این قراره:
-قطع کامل یا بینظمی پریود ماهانه و یا خونریزیهای بی نظم
- مشکلات در باروری و بچه دار شدن
-رشد موهای زائد در صورت، سینه، شکم، پشت و انگشتان دست و پا
- جوشهای چرکی، پوست چرب ، شوره سر
- اضافه وزن یا چاقی مفرط که معمولا در اطراف کمر نمایان میشود
- دیابت نوع 2
- کلسترول بالا
- فشار خون بالا
- کچلی مردانه یا نازک شدن موها
- قسمتهایی از پوست در اطراف گردن، سینه، بازوها یا رانها ممکن است تیره رنگ یا کلفت شود
- خرناسه شدید در حین خواب

درمان

هیچ درمان قطعیی برای مریضی وجود نداره. بنا بر این درمان معمولا مطابق با عوارض مریضی صورت میگیره و لازمه که مریضی همیشه تحت کنترل باشه تا از عوارض شدید مثل دیابت جلوگیری بشه:
قرصهای ضد بارداری: برای خانومهایی که قصد باردار شدن ندارند باعث منظم شدن پریود و کم شدن جوشها و متعادل شدن سطح هورمون مردانه میشه. باید توجه کنیم که قرصهای ضد بارداری این مریضی رو درمان نمیکنند و به محض اینکه قرص رو قطع کنیم تمام این عوارض برمیگردن.
داروهای درمان دیابت: این داروها به بهتر کردن کار انسولین کمک میکنند و درمقابل باعث میشند تا سطح اندروژن خون کم بشه و ممکنه بعد از چند ماه مصرف پریود به حال طبیعی برگرده.
داروهای باروری: مشکل اصلی خانومهای مبتلا عدم تخمک ریزیست. بعد از اینکه مطمئن شدیم این مریضی علت اصلی ناباروری هست این داروها میتونن به عمل تخمک ریزی کمک کنند.
دارو برای موهای زائد و هورمون مردانه: از رایج ترین داروها برای کم کردن رشد موهای زائد قرص اسپیرونولاکتون هست که اگر قصد حامله شدن نباشه تجویز میشه.
جراحی: روی تخمدانها انجام میشه تا به تخمک ریزی کمک کنه اما توصیه نمیشه چون اثرش دائمی نیست و ممکنه عوارض جانبی داشته باشه.
نگهداری وزن بدن در حد سالم: نگهداشتن یک رژیم غذایی سالم و فعالیت فیزیکی باعث میشه که سطح انسولین خون پایین بمونه.با یک رژیم غذایی که حاوی مقدار کمی از مواد قندی و نشاسته ایست به بدن کمک میکنیم تا انسولین رو به طرز موثرتری استفاده کنه و سطح قند خون رو پایین نگه داره . دیده شده که حتی کاهش 10 درصد از وزن بدن باعث منظم شدن عادت ماهانه در بیمار شده.

نکته پایانی اینکه این مریضی خطر ابتلا به سرطان تخمدان، دیابت و فشار خون رو افزایش میده. از اونجایی که درمان قطعی برای این مریضی وجود نداره باید از سالهای اولیه تحت کنترل دائم قرار بگیره.به همین دلیل پریودهای نامنظم که معمولا اولین نشانه ها هستند باید جدی گرفته بشند. داروهایی که برای کنترل بیماری تجویز میشند رو هرگز بدون مشورت با پزشک قطع نکنید. با توجه به نحوه کارکرد انسولین و اثرش بر بیماری، رژیم غذایی کم نشاسته و شیرینی و ورزش منظم برای مبتلایان به بیماری در حکم داروست. نکته خوب این بیماری اینه که با روشهای خیلی ساده و کم دردسر کاملا قابل کنترله. کافیه قرصهاتون رو بخورین ، کمی از مصرف شکلات و شیرینی و برنج کم کنید و ورزش رو جدی بگیرید. یادتون باشه که عوارض بیماری کم کم به سراغتون میان. بهتره پیشگیری کنید تا درمان.
-------------------------------------------------------
2. خیلی از قرصهای ضد بارداری در تشدید افسردگی موثر هستند یا باعث ایجاد افسردگی میشند. اصولا قرصهای ضد بارداری همه ترکیب یکسانی از هورمونهای استروژن وپروژستین و اندروژن ندارند. بنا به ترکیب قرص عوارض جانبی میتونه تغییر کنه. من از تنوع قرصها در داخل ایران اطلاع ندارم. اما برای اینکه ببینید با توجه به عوارض کدوم قرص براتون بهتره میتونید به این صفحه مراجعه کنید. اگر کمی تو صفحه پایین برید جدولی رو پیدا میکنید با عنوان" Current Pill Problems and Choice of Pill to Switch To". توی این جدول در ستون اول عارضه نوشته شده، در ستون دوم علت اصلی عارضه و در ستون سوم قرصهایی که بهتره برای کم کردم این عارضه به جای قرص کنونیتون مصرف کنید.
3. ترجمه علمی کلمه syndrome چیه؟

Tuesday, February 15, 2005

آقایون و خانومایی که میرین کافی شاپ یه آدم توپس و با حال میبینین و بعد از کلی کلنجار میفهمین طرف مال مملکت ایکسه...زودی نگین :"اوه! من قلی و نقی و جیمز رو میشناسم...اهل ایکسستانند!" یهو دیدین دشمن خونی طرف در اومدن یا تیک قبلیش یا هزار بدبختی دیگه. احتیاط شرط عقله. بعد هم یادتون باشه اون اسم شریفتون رو زود بگین. کی آدم بدون اسم رو اصلا یادش میمونه؟

Sunday, February 13, 2005

برای دوست خوبم که این دو روزه حرف از عاشقی زیاد زدیم. با تشکر از کیوان عزیز که خیلی با وبلاگش حال میکنم.


"...شاید امروز
شاید فردا
شاید این
شاید دیگری

چه زیباست که بدانی این دریا همیشه مهیاست،

....عاشقی هم مثل نیایش، مثل آمرزش
راه دارد
به تعداد همه آدمهای دنیا
به تعداد تمام عاشق های دنیا
به تعداد اراده
... به تعداد تسلیم
...... به تعداد تکرار
......... به تعداد آمیزش"


Wednesday, February 09, 2005

انتقاد دوستانه

اجرای دوباره این ایده اگرچه تکراری بودنش از جذابیتش برای دنیا کم میکنه اما میتونه موثر باشه. اما سئوالی که برای من پیش اومد اینه که وقتی ما حتی تو پیامهایی که قراره چهره صلح آمیز ما رو نشون بده انقدر برخورنده و پرخاشجو هستیم چطوری توقع داریم پیام صلح منتقل کنیم؟ من فکر میکنم از عوامل موفقیت sorryeverybody.com این بود که آمریکاییها حرف دل دنیا رو زدند. جدایی خودشون رو از حرفهای بوش و چهره ای که از ملت امریکا به نمایش گذاشته بود نشون دادند. با مسخره کردن بوش ما چه نتیجه ای میگیریم؟ هر امریکایی هرچقدر هم با سیاستهای بوش مخالف باشه خوشش نمیاد که یکی دیگه رییس جمهورش رو مسخره کنه و تازه باید به باد داشته باشیم که ما میخواهیم اون اکثریتی که ما رو تروریست میبینند از ما تصور صحیح داشته باشند. اون اکثریت به بوش رای دادند و ما رو برای صلح دنیا یه خطر میدونند. با نوشتن پیامهای مسخره آمیز و تهدید کردن آمریکایی ها فکر میکنم درست در جهت عکس هدفمون پیش بریم. چرا سعی نکنیم از جمله هایی با بار مثیت استفاده کنیم؟ من خودم تصمیم دارم یه عکس از ژوژ بندازم و زیرش بنویسم:

Dear fellow American cats, we are just like you. We deserve to live in peace.

Monday, February 07, 2005

من امشب از مدرسه اومدم.از توی اتوبوس داشتم با یه دوست 8 ساله وراجی میکردم. یه گربه اومد استقبالم که معلوم بود از صبح دلش تنگ شده.باهاش کلی بازی کردم. بعد نشستم و هرچقدر دلم خواست هایده و معین گوش دادم و به نفس تمام آرشیو این وبلاگ رو خوندم. وسطاش هم استیک سه روز مونده از رستورانی که رفته بودیم رو خوردم. نمیدونم ترکیب همه اینها چی داشت که الان کلی آرومم. زندگی به همین چیزهاش قشنگه... گپ دوستانه و استیک شب مونده و گربه مهربون معاشرتی و یه وبلاگ که فکر میکنی کاش میشد صاحبش رو از نزدیک ببینی.

پ.ن. من هنوز خوابش رو میبینم. فقط یه ماه باهاش بودم.تازه توی اون یه ماه هم اذیت شدم برای اینکه میدونستم داره میره. میدیدم که داره چی به سرم میاد. الان بیشتر از یه ماهه که نیست اما من هنوز خوابش رو میبینم. انصاف نیست به خدا. هنوز روزی شب نشده بدون اینکه من بهش فکر نکرده باشم. انصاف نیست به خدا.

Sunday, February 06, 2005

سقط جنین

من در جواب این مطلب هاله نظری نوشتم که بخشی ازش رو اینجا دوباره آورده ام. خواستم نظر شما روهم بدونم:

شما اینجا دو بحث کاملا متفاوت رو مطرح کرده اید: اول اینکه آیا سقط جنین آزاد باشه یا نه؟ دوم اینکه اگر آزاد باشه حق تصمیم گیری در این مهم با کیست؟
...در مورد نکته دوم: با هر مسولیتی اختیاراتی همراهه. بچه ای که در رحم مادری شکل میگیره حاصل سکس یک زن و یک مرده که به جز موارد خاص مثل تجاوز امریست که دو طرف با توافق و اشتراک مساوی درش شرکت دارند. اگر اختیار نگه داشتن یا نداشتن کودک رو فقط به مادر بدیم مفهوم ضمنی این کلام اینه که مسولیت نگهداری از کودک رو از گردن پدر برداشته ایم. چند نفر از خانومهایی که اینجا انداختن بچه رو فقط حق زن میدونند قبول دارند که بعد از به دنیا اومدن اون بچه پدرش هیچ مسولیتی در قبالش نداشته باشه؟ قوانین ملل مختلف چنین چیزی رو قبول نمیکنند. حتی اگر پدر رسما اعلام کرده باشه نمیخواد بچه داشته باشه اون نقشی که در به وجود آمدن بچه داشته برای مسول شناخته شدنش کافی هست. اگر مرد چنین مسولیتی داره پس باید اختیاراتی هم به موازات مسولیتش داشته باشه. صرف اینکه مسولیت بیلوژیک زن در پرورش کودک از مرد بیشتره نمیتونه منطقا در یک جامعه مدرن دلیل کافیی باشه برای اینکه مرد رو از حق رای محروم کنیم. زنی که با تکیه بر این مساله بخواد مرد رو از حق رایش محروم کنه تلویحا داره خودش رو از تمام آزادیهایی که زاییده تفکر مدرن هست محروم میکنه. مگر نه اینکه در تمدن های قدیم اصل اینکه زنها به گوشه خانه ها رانده شدند به خاطر زایمانهای متعدد بود و اینکه قدرت نه در ذهن بلکه در زور بازو بود؟

صاحب این وبلاگ زنده است. فقط یه عالمه کار ریخته سر خودش. گفتم میرم کلاس اسکی؟ تو وبلاگ انگلیسیم گفتم. عین خر (دور از شما) کیف کردم. تابستون رفته بودم اسکی رو آب که اونم خوب بود اما این از اونم خیلی خیلی بهتر بود. بعد هم چون قدرت بدنی کمتر میخواد برای من راحت تر بود. کلاس عربی هم خوبه. دارم درس میخونم براش. کلاس سفالگری رو هم که ترم پیش وقت نکردم برم رفتم پولش رو زنده کردم که این ترم برم. درس هم خوبه. مشغول تلاش برای تحقیقات عالیه هستم . چند تا نوار ورزش هم گرفته ام که بزنم تو گوش این اضافه وزنه. حالم داره به هم خوره ازش. جدی میگم. ببینم من وبلاگ انگلیسیم رو به روز میکنم اینجا خبر بدم یا نه؟