Thursday, February 24, 2005
خدا موجودی قراضه تر از آدم خلق نکرده. با یه دل درد ساده فاتحه اش خونده است. من تمام دیشب از دل درد نخوابیدم. صبح ساعت 7.5 رفتم در خونه کوزه که بهم نبات داد و کیسه آب گرم که بذارم روی دلم. فکر کردم یه ذره بخوابم خوب میشم. تا ظهر تعطیل اعلام کردم. اما الان کماکان دلم درد میکنه و حالت تهوع دارم. بدیش اینه که یه جور مداوم و کمیه که در عین حال هیچ کاری هم نمیذاره بکنی. ساعت 3 هم یه قرار مهم دارم. من اصلا موندم چه جوری نسل آدم این همه سال دوام آورده! باید بعد از قرارم برم مرکز بهداشت دانشگاه ببینم چه مرگمه. نخیر حامله هم نیستم!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment