هنوز به نتیجه نرسیده ام که آیا مهاجرت کار درستی هست یا نه. اینجا وقتی ازم میپرسند که برنامه ام برای بعد از فارغ التحصیلی چیه جوابم فعلا اینه که حد اقل تا زمانی که گرین کارتم رو بگیرم میمونم. اون موقع انتخاب خودمه که کجا باشم.با توجه به تغییراتی که کرده ام و دارم میکنم تصور نمیکنم بتونم با آدمی که مدتی خارج از ایران نبوده و اصلا درکی از نظام درست تر رفتار زن و مرد در خانواده و اجتماع نداره سر کنم. در عین حال نمیدونم که اصولا میتونم با یه آدم غیر ایرونی ارتباط عمیق برقرار کنم یا نه. در مورد کارمو و اهداف زندگیم هم همینقدر گیجم. البته میدونم که این گیجی اتفاق خوبی در زندگی منه. نشون میده که انتخابهای بیشتری دارم. داشتن حق انتخاب نشانه قدرته. اما همونقدر هم به مسئولیت آدم در قبال زندگی اضافه میکنه.
به هر حال نمیتونم این نوشته رو به نتیجه مشخصی برسونم چون خودم هنوز جواب مشخصی براش ندارم. اما یه نکته هست...اگر الان اختیار داشتم که زمان رو به سه سال پیش برگردونم باز هم انتخاب میکردم که این مهاجرت صورت بگیره...این یعنی که اتفاق درستی بوده. به هرحال شاعر میگه:
بسیار سفر باید...................... تا پخته شود خامی
1 comment:
همون بهتر که بری. برو توی اون دنیای کثیف غرب مانند کرم در کثافت خانه های آنجا بلول
Post a Comment