Sunday, February 27, 2005
زن ایرانی اگر تنها برای شوهر چاق و لاغرمیشود، دماغ عمل میکند ، حتی ورزش و اسکی میکند و بعد از شوهر کردن عین مغازه ای که کرکره اش را پایین کشیده باشند یک شبه همه چیز را فراموش میکند به غریزه جنسی اش مشروعیت نداده. به خودش به عنوان یک ابزار و به مردش به عنوان یک سالار مشروعیت داده. من خوب میدانم که ریشه های نظام مرد سالار از همین تفاوتهای فیزیکی زن و مرد بود. اما اعتقاد ندارم که امروز که اندیشه به جای قدرت فیزیکی معیار برتری قرار میگیرد باید یکسره ابتدایی ترین خصوصیاتمان را هم انکار کنیم. در اینکه بسیاری از این معیارهای زیبایی ساخته رسانه های غربیست و به شدت تبلیغ میشود حرفی ندارم اما اگر زمانی این برنامه ها مقبولیتی پیدا کرده اند به این دلیل است که بستر غریزی پذیرش آنها در ادمها وجود داشته. من خود نفس این غریزه را گناه نمیبینم اما استقاده تجاری از آن و زن و مرد جامعه را به زیر یوغ مد و تجمل هر روز به سازی رقصاندن گناه میبینم. انکار این غرایز برای من مثل انکار حس مشترک اخلاق بشریست. همه ادیان اگر مشروعیتی پیدا کردند برای تطابق با این انسانیت مشترک بود اما بعد به بیراه رفتند. راه این نیست که وجود این حس مشترک را هم منکر شویم اگر از دین عصبانی هستیم.
حرف آخر اینکه زن بودن را به زیبا بودن تعریف نکردم. گفتم که بخشی از زن بودن تلاش برای پیدا کردن جفت است. گفتم که این تلاش هم معیارهای فیزیکی دارد و هم غیر فیزیکی. معیارهای فیزیکی نسبتا معلوم است و مشخص. معیارهای غیر فیزیکی اما میتواند از حساب بانکی طرف تا تعداد کتابهایی که خوانده تغییر کند. این بخش به فرهنگ جامعه بر میگردد و همین بخش است که در جامعه ایران ایراد اساسی دارد. هر دو بخش وجود دارند و به عقیده من باید به رسمیت شناخته شوند. میزان اهمیت هر بخش البته تصمیم شخصیست.
پ.ن. من سعی کردم همه حرفم را با مدرک و دلیل علمی بزنم. اینها که در پست قبل گفتم معیارهای من نیست. بحث هم شخصی نیست. تو و دوستانت هم صد البته برای من بسیار محترمید. اما از طرف خودت هم بگویی برای من بس است.
* هرجا در این پست از زن ایرانی حرف زده ام منظور زن دیگر جنسگرا بوده است.
Saturday, February 26, 2005
کشش جنسی
----------------------------------------------------------------------------
آسیه عزیز، نکته اساسی که میخواهم توجهت رو بهش جلب کنم اینه که بحث گرایش جنسی که آدمها رو به سه بخش دگر جنس گرا، همجنسگرا و دوجنسگرا تقسیم میکنه از بحث کشش جنسی (sexual attraction) جداست.
به طور کلی انگیزه هایی که رفتارهای جنسی آدمها رو هدایت میکنند ریشه دو گانه دارند: در دنیای خارج و در درون ما.بخشی از این موارد گرایش جنسی ما رو معلوم میکنند و بخشی از اونها برای ما جذاب بودن رو. من قبلا راجع به گرایش جنسی توضیح داده ام و این پست رو میخوام به جذابیت جنسی اختصاص بدم.
جذابیت جنسی برای انسانها تلفیقی است از عوامل فیزیکی و غیر فیزیکی. عوامل فیزیکی شامل ظاهر صورت و بدن فرد و عوامل غیر فیزیکی مثل رفتار، خصوصیات روانی و غیره. در مورد فاکتورهای فیزیکی که فکر میکنم مورد اصلی صحبت ما باشند بر خلاف تصور عمومی معیارهای زیبایی تنها ساخته جامعه نیست و بعضی از آنها ریشه درونی دارند. به عبارت دیگر با وجود اینکه زیبایی در نیویورک و قبایل دور افتاده آفریقا ممکن است ظاهرا متفاوت معنا شوند اما خصوصیاتی هستند که به نظر میرسد به طور جهانی برای نوع انسان جذاب باشند.
1- خصوصیات صورت
1-1-تقارن
هم حیوانات و هم انسانها در جفت خود به دنبال تقارن هستند. هرچه صورت فردی متقارن تر باشد در چشم دیگران جذاب تر، سکسی تر و سلامت تر به نظر میرسد. تئوری که علت این امر رو توضیح میده میگه اگر عدم تفارن های واضح بدن مانند وجود یک قلب رو به کنار بگذاریم اساسا یک پروسه ژنتیکی در تکامل هر دو بخش بدن فعال هستند. هرچه ژنهای فرد قویتر باشند و درمحیط بهتری فعالیت کرده باشند ارگانیزم های متقارن تری رو به وجود میارند و بر عکس. بنا براین تقارن در صورت و در بدن برای فرد جذابیت به همراه داره. تئوری دیگه ای هم که الزاما با این یکی تضاد نداره میگه که تقارن جذاب تره چون اطلاعات کمتری لازمه که پردازش بشند و به حافظه سپرده بشند. این تئوری با این واقعیت که ما تقارن رو نه تنها در انسانها بلکه درحیوانات، اجسام، موسیقی،و شعر نیز میپسندیم هماهنگی داره.
1-2-مردانه بودن و زنانه بودن Masculinity-femininity
قبل از اینکه ادامه این بخش رو بخونین بهتره به اینجا برین و اگر تونستید بگذارید فیلم دانلود بشه. بعد از دانلود شدن کافیه با دگمه های > و < یا << و >> سعی کنید صورتهای مختلف رو که تولید میشه ببینید و اونی که از نظر شما از همه جذاب تره رو انتخاب کنید.
اگر شما هم مثل خیلی از شرکت کنندگان در این آزمایش باشید احتمالا دو صورت مردانه و زنانه ای رو که به ترتیب در دو انتهای فیلم بوده اند انتخاب کرده اید. من این دو صورت و صورت وسط رو که به راحتی میتونه مرد یا زن باشه اینجا گذاشته ام.
تحقیقات نشون میدن که مردانه بودن و زنانه بودن صورت در جذابیتش موثر هستند. از نشانه ها میتوان پهنای استخوان فک(در مردها پهن تر بهتر است) ، اندازه چانه( بزرگتر در مردها) ، پهنای بینی و دهان( در مردها پهن تر) ، پر بودن لب ها(در زنها پر تر)، پر بودن ابروها(در مردها پر تر) و اندازه چشمان(در زنها بزرگتر) را نام برد. این تفاوت ها به طور عمده به دلیل تاثیر هورمونهای زنانه و مردانه در دوران بلوغ ایجاد میشوند. باور بر اینه که بخشی از جذاب بودن این تفاوتهابه این دلیل هست که نشانه بالغ شدن فرد و بارور بودن فرد هستند.
2- بدن
مانند صورت زنانه بودن یا مردانه بودن بدن در جذابیت آن موثر است. روی همین اصل قسمتهایی از بدن مانند دست و پا که نسبتا تفاوت کمتری بین زن و مرد دارند در جذابیت فرد هم نقش کمتری ایفا میکنند( چند نفرتون تا حالا اصلا به دستهای بد شکل کاترین زیتا جونز توجه کرده اید؟-پانته آ).
آزمایشهای دقیق علمی ثابت کرده اند که یکی از فاکتور های اساسی جذابیت جنسی نسبت کمر به باسن هست(waist-to-hip-ratio). به طور کلی بعد از سن بلوغ زنان بیشتر چربی بدنشون در قسمتهای باسن و کناره ران و خود رانها ذخیره میشه در حالیکه در مردها این چربی در قسمت بالاتنه و دور کمر یا بالا تر جمع میشه. مشاهدات تجربی نشون داده که برای زنها مردهایی که نسبت کمر به باسنشون 0.9 باشه بیشترین جذابیت رو دارند و برای مردها زنهایی که این نسبت رو بین 0.7 تا 0.8 دارند از همه جذاب ترند. این نتایج در محدوده وسیعی از فرهنگهای مختلف اثبات شده و فارغ از اینه که فرد چقدر چاق یا لاغره. علت این امر اینه که در هر دو جنس این نسبت نشانه ای از سلامتی تلقی میشه و مستندات علمی هم این فرض رو تایید میکنند.
از طرف دیگه چاقی یا لاغری بدن معیار جهانیی نیست.در جوامعی که فرهنگ غربی ندارند زنان چاق تر پسندیده ترند. چاقی زنان نشانه دسترسی آنها به غذا و انرژی و توانایی آنها برای باروری بیشتر است. اما در جوامعی که دسترسی به غذا از اهمیت چندانی برخوردار نیست چاق بودن مزیتی محسوب نمیشود. اما اینکه چرا امروزه لاغری مفرط معیار زیباییست امریست که توجیه آن مشکل میباشد و شاید تنها به این دلیل باشد که دستیابی به ان حد از لاغری هم بسیار مشکل است.
سینه خانومها واضحا عامل جذابیت جنسی هستند اما مطالعات نشون میدند که با وجود اینکه مردها سینه بزرگتر از عادی را جذاب میبینند اما اکثرا سینه های خیلی بزرگ را جذاب نمیدانند.
در مورد بدن مردها پهنای شانه ها و بزرگی ماهیچه های تخت سینه به عنوان نشانه ای از قدرت جذاب هستند.
قابل ذکره که زنان در زمان تخمک ریزی(که حد اکثر باروری را دارند) مردانی رو که خصوصیت های مردانه بیشتری دارند جذاب تر میبینند. علاوه بر اون عواملی مثل بوی بدن در مورد افراد متقارن موثر شناخته شده اند.
خصویات بالا خصوصیاتی جهانی و فارغ از گرایش جنسی بیننده هستند. در مورد گرایشهای جنسی مختلف اتفاقی که می افتد اینست که ابتدا فرد بیننده در مورد مرد یا زن بود طرف مقابل بر اساس آنچه میبیند تصمیم میگیرد. پس از اینکه تصمیم گرفته شد صورت و بدن طرف با معیار های جذابیت زنانه یا مردانه سنجیده میشود. بنا براین گرایش جنسی تضادی با این معیارها ندارد اما رفتار فرد ممکن است بر اساس گرایش جنسی اش متفاوت باشد. به طور کلی مردان بیشتر به خصوصیت های فیزیکی و زنان به خصوصیت های غیر فیزیکی توجه میکنند.
بنا بر این میبینی که بشر با تمام اندیشمند بودنش دارای غریزه است. این معیارهای جذاب بودن ربطی به گرایش جنسی ندارند. ربطی به متاهل یا مجرد بودن فرد هم ندارند. زن ازدواج کرده ای که سکسی بودن و زن بودن و هشیار بودنش به بدنش براش به خاطره ای دور تبدیل شده باید سلامت اون ازدواج رو زیر سئوال ببره. مفهوم تمایل برای جذاب بودن این نیست که میخواهیم هر روز شریک جنسی را عوض کنیم. مگر این همه هم که دوست پسر و دوست دختر هستند هر روز شریک عوض میکنند؟ یا تصمیم آگاهانه به محدود شدن به یک شریک مفهومش اتمام تمام رفتارهای جنسیتی است؟ به عقیده شخص من درست تر اینه که این غرایز رو به رسمیت بشناسیم و به عنوان بخشی از انسان بودنمون قبول کنیم و دوستشون داشته باشیم. زن بودن من بخشی از شخصیت منه. فارغ از گرایش جنسی من تمایل به جذب شریک جنسی یک میل غریزیست. اما اونجایی که این جنبه سایر جنبه های انسانی رو تحت الشعاع قرار میده باید مورد سئوال قرار بگیره. من هرگز نگفتم که لاغری به عنوان زیبایی یک امر طبیعی است. (اگرچه که از لغت طبیعی در تمام پستم اصلا استفاده نکردم) اما اعتقاد دارم که چه زن و چه مرد از یک بدن سالم و سلامت بیشتر لذت میبرند. شاید سئوالی که واقعا باید مطرح کنیم اینه که چرا مرد ایرونی خیلی راحت میتونه راجع به اینکه دوست داره بدن شریکش چه جوری باشه نظر بده اما زن ایرونی حتی چنین حقی رو در نهان ذهنش برای خودش تعریف نکرده. چرا زن ایرونی خیی راحت باورش شده که "قیافه مهم نیست!"؟ چرا زن ایرونی یاد نمیگیره که خواسته های زنانه اش برای زیبا بودن و زیبایی خواستن بخشی از خواسته های مشروعش به عنوان یک انسان هستند؟ حرف من اینه که زن به زنانگیش زیباست. زن باید زن باشه اما فقط زن نباشه. انسانی باشه که زن به دنیا اومده.
-------------------------------------------------
منبع: Simon LeVay, Sharon M.Valente; Human Sexuality, Sinauer Associates,Inc. Publishers, 2003
Thursday, February 24, 2005
Wednesday, February 23, 2005
امروز به این نتیجه رسیدم که میزارم بچه ام 5 تا زبون یاد بگیره که چینی حتما جزوشه. اگه خانواده من هم اینقدر دیسیپلین داشتن الان برای یه کار تو بانک جهانی یا سازمان ملل انقدر غصه زبان نداشتم. آدمی که انگلیسی بلد نیست بیسواده. آدمی هم که مثل من فقط انگلیسی بلده از سیکل بیشتر سواد نداره.
فکر کنم ژوژ سرما خورده. این چند روز میروفت تو پارکینگ و با دست و پای خیس و کثیف برمیگشت خونه. یه ذره هم رفت تو برفا بازی کرد. صبحیه عطسه میکرد از عصر هم همینجوری خوابیده. اون یه ذره هم که بیدار بود یه صدایی کرد که خیلی شبیه سرفه کردن بود. گربه ها سرما میخورن؟
Sunday, February 20, 2005
Friday, February 18, 2005
Polycystic Ovarian Syndrome (PCOS)
علت بیماری
درمان
نکته پایانی اینکه این مریضی خطر ابتلا به سرطان تخمدان، دیابت و فشار خون رو افزایش میده. از اونجایی که درمان قطعی برای این مریضی وجود نداره باید از سالهای اولیه تحت کنترل دائم قرار بگیره.به همین دلیل پریودهای نامنظم که معمولا اولین نشانه ها هستند باید جدی گرفته بشند. داروهایی که برای کنترل بیماری تجویز میشند رو هرگز بدون مشورت با پزشک قطع نکنید. با توجه به نحوه کارکرد انسولین و اثرش بر بیماری، رژیم غذایی کم نشاسته و شیرینی و ورزش منظم برای مبتلایان به بیماری در حکم داروست. نکته خوب این بیماری اینه که با روشهای خیلی ساده و کم دردسر کاملا قابل کنترله. کافیه قرصهاتون رو بخورین ، کمی از مصرف شکلات و شیرینی و برنج کم کنید و ورزش رو جدی بگیرید. یادتون باشه که عوارض بیماری کم کم به سراغتون میان. بهتره پیشگیری کنید تا درمان.
Thursday, February 17, 2005
Tuesday, February 15, 2005
Sunday, February 13, 2005
"...شاید امروز
شاید فردا
شاید این
شاید دیگری
چه زیباست که بدانی این دریا همیشه مهیاست،
....عاشقی هم مثل نیایش، مثل آمرزش
راه دارد
به تعداد همه آدمهای دنیا
به تعداد تمام عاشق های دنیا
به تعداد اراده
... به تعداد تسلیم
...... به تعداد تکرار
......... به تعداد آمیزش"
Wednesday, February 09, 2005
انتقاد دوستانه
Dear fellow American cats, we are just like you. We deserve to live in peace.
Monday, February 07, 2005
پ.ن. من هنوز خوابش رو میبینم. فقط یه ماه باهاش بودم.تازه توی اون یه ماه هم اذیت شدم برای اینکه میدونستم داره میره. میدیدم که داره چی به سرم میاد. الان بیشتر از یه ماهه که نیست اما من هنوز خوابش رو میبینم. انصاف نیست به خدا. هنوز روزی شب نشده بدون اینکه من بهش فکر نکرده باشم. انصاف نیست به خدا.
Sunday, February 06, 2005
سقط جنین
شما اینجا دو بحث کاملا متفاوت رو مطرح کرده اید: اول اینکه آیا سقط جنین آزاد باشه یا نه؟ دوم اینکه اگر آزاد باشه حق تصمیم گیری در این مهم با کیست؟
...در مورد نکته دوم: با هر مسولیتی اختیاراتی همراهه. بچه ای که در رحم مادری شکل میگیره حاصل سکس یک زن و یک مرده که به جز موارد خاص مثل تجاوز امریست که دو طرف با توافق و اشتراک مساوی درش شرکت دارند. اگر اختیار نگه داشتن یا نداشتن کودک رو فقط به مادر بدیم مفهوم ضمنی این کلام اینه که مسولیت نگهداری از کودک رو از گردن پدر برداشته ایم. چند نفر از خانومهایی که اینجا انداختن بچه رو فقط حق زن میدونند قبول دارند که بعد از به دنیا اومدن اون بچه پدرش هیچ مسولیتی در قبالش نداشته باشه؟ قوانین ملل مختلف چنین چیزی رو قبول نمیکنند. حتی اگر پدر رسما اعلام کرده باشه نمیخواد بچه داشته باشه اون نقشی که در به وجود آمدن بچه داشته برای مسول شناخته شدنش کافی هست. اگر مرد چنین مسولیتی داره پس باید اختیاراتی هم به موازات مسولیتش داشته باشه. صرف اینکه مسولیت بیلوژیک زن در پرورش کودک از مرد بیشتره نمیتونه منطقا در یک جامعه مدرن دلیل کافیی باشه برای اینکه مرد رو از حق رای محروم کنیم. زنی که با تکیه بر این مساله بخواد مرد رو از حق رایش محروم کنه تلویحا داره خودش رو از تمام آزادیهایی که زاییده تفکر مدرن هست محروم میکنه. مگر نه اینکه در تمدن های قدیم اصل اینکه زنها به گوشه خانه ها رانده شدند به خاطر زایمانهای متعدد بود و اینکه قدرت نه در ذهن بلکه در زور بازو بود؟