این متن ترجمه و خلاصه این متن است. لطفا قبل از خوندن این متن حد اقل اون جهار خط توضیحی که قبل از گرایش جنسی 1 نوشته ام مطالعه کنین.( دو تاپست قبل از این) ممنون!.
-----------------------------------------------
گذشته تاریخی ديدگاههای امروز درباره هم جنسگرايی ريشه مذهبی قا نونی و پزشکی دارند. در اروپا تا قبل از قرون وسطا هم جنسگرايی به طور عمده توسط مسيحيت تحمل و يا به کل ناديده گرفته می شد. اما پس از قرن ۱۲ميلادی موضع گيری منفی و تنفر از هم جنسگرايی در اروپا ريشه گرفت و در سر تا سر موسسات مذهبی و سکولار اروپا گسترش پيدا کرد. محکوم کردن هم جنسگرايی به عنوان عملی « غير طبيعي» مقبوليتی عمومی يافت که تا به امروز ادامه دارد.تعليمات مذهبی بزودی وجاهت قانونی يافت. بسياری از مستعمرات آ مريکايی همجنسگرايی را به عنوان جرم جنايی شناختند تا جايی که در نقاطی مجازات اعدام در پی داشت.در پايان قرن ۱۹ ميلادی علم پزشکی و روانپزشکی مقابله زيادی در برابر اين پيش داوری های مذهبی و قانونی کردند. در نتيجه اين تلاشها تعبير از هم جنسگرايی از جنايت و گناه فراتر رفته و به بيماری هم شمول پيدا کرد. اين تغيير تاريخی به طور کل به عنوان يک پيشرفت شمرده ميشد چرا که يک بيمار کمتر از يک جانی يا گناهکار (مذهبی) قابل سرزنش است. با وجود اين حتی در بين پزشکان و روانپزشکان نيز ديدگاه واحدی در مورد هم جنسگرايی وجود نداشت.
Richard von Kraft-Ebing هم جنسگرايی را بيماريی حاصل از تغيير کارکردی سلولها( مانند سرطان) دانست. اما دانشمندانی مانند قرويد و اليس(Havelock Ellis ) ديدگاههای متعادلتری داشتند. در اوائل قرن ۲۰(۱۹۰۱ ميلادی) اليس مطرح کرد که هم جنسگرايی امری مادر زادی بوده و در نتيجه غير اخلاقی نيست. او هم چنين عقيده داشت که هم جنسگرايی بیماری نیست و بسياری هم جنس گرايان بوده اند که تاثيرات بسيار مثبتی در جامعه داشته اند.
ديد گاه فرويد :اساس ديدگاه فرويد با ديدگاه اليس تفاوتی بنیادی داشت. او معتقد بود که انسان اساسا موجودی دو جنس گراست (bisexual) و بنا بر شرايطی که تجربه می کندو تربيت والدين و عوامل ديگر به جنس موافق يا مخالف تمايل پيدا ميکند. با وجود اين فرويد بر سر اين مساله که هم جنس گرايی نبايد به عنوان بيماری تلقی شودبا الیس توافق داشت.روانشناسان بعدیروانشناسان بعدی اين ديدگاه را رد کردند.Rado مطرح کرد که تمايل ذاتی انسان به جنس مخالف بوده و هم جنسگرايی بر اثر ترس از جنس مخالف(phobic response) به وجود می آيد. ديگر روانشناسان مطرح کردند که هم جنسگرايی بر اثر رفتار بيمار خانواده در سنين ۴-۵ سال در کودک شکل ميگيرد و ادعا کردند که چنين نمونه هايی در بين بيماران مشاهده کرده اند.
خطا های موجود: با وجود تاثير چشمگير اين نظريات بر علم روان درمانی اين نظريات مبتنی بر نتايج آ زمايشها و نمونه گيری های دقيق نبودند. اکثر اين نظريات بر اساس مشاهده نظريه پرداز از بيمارانی بود که به کلينيک ها مراجعه کرده و به عنوان هم جنسگرا شناخته شده بودند. دو اشکال اساسی بر اين پروسه وارد بود. اولا چون نمونه گيری و جمع آ وری اطلاعات توسط نظريه پرداز انجام ميشد قضاوت و انتظارات او بر اطلاعات جمع شده اثر منفی گذاشته و خطای آماری به وجود می آ ورد. ثانيا نمونه آماری ايشان محدود به کسانی بوده که به عنوان مريض تحت درمان بوده اند و قطعا نمی توانسته اند نماينده کل جمعيت هم جنسگرايان باشند.
Evelyn Hookerمطالعات انجام شده توسط Hooker در جنبه های مختلف نو آ وری داشتند. اولا او به جای پذيرفتن ديد گاه غالب که هم جنسگرايی را بيماری طلقی ميکرد به طرح اين سئوال پرداخت که آ يا هم جنسگرايان در تطا بق با محيط با افرادی که به جنس مخالف تمايل دارند متفاوتند؟ ثانيا نمونه آماری او از مردان هم جنسگرايی بود که دارای زندگی عادی اجتماعی بودند و نه از بيماران کلينيک. ثالثا کسانی که به آنالیز این داده های آماری پرداختند در اين امر متخصص بوده و اطلاعی هم از تمايل جنسی افراد نداشتند. به اين دليل احتمال خطا ی ناشی از پيش ذهن در آنالیز چگونگی تطابق نمونه ها با محيط بسيار کم شد. نتايج مطالعات Hooker نشان داد که تطابق هم جنسگرايان با محيط از افراد عادی متفاوت نيست و هم جنسگرايی نمی تواند به عنوان بيماری روانی طلقی شود. مطالعات Hooker توسط دانشمندان بسياری ادامه يافت و نتايج مبتنی بر روشهای دقيق تجربی درستی يافته های او را تاييد کرد. در نتيجه اين تحقيقات و نیز تغییرات فرهنگی ایجاد شده انجمن روانشناسان آمریکا ( American Psychiatric Association ) در سال۱۹۸۶ میلادی هم جنسگرایي را از ليست بيماری های روانی حذف کرد. تا به امروز اين انجمن تلاش پی گير در ريشه کن کردن برداشتهای غلط به وجود آمده در طول تارخ داشته است و دارد. اگرچه پاره ای از روانشناسان ممکن است شخصا هم جنسگرايی را يک بيماری روانی طلقی کنند اما نتايج علمی هيچ گونه ارتبا طی بين هم جنس گرايی و بيماری روانی را تاييد نمی کنند..
10 comments:
اكثر عقده هاي جنسي كه بعضي از آنها هم باعث هم جنس گرايي مي شود به دليل اصرار بيش از حد بر پوشيدگي و ترساندن آنها از عرياني به ويژه از سنين كودكي است . كودك اگر از بچگي به عرياني عادت كند هرگز عقده هاي جنسي در او جاي رشد پيدا نمي كند
سلام دوست عزیز . متن بسیار زیبایی نوشته بودید اما همجنسگرایی خیلی زودتر در سال 1973 از لیست بیماریهای روانی خارج شد من به عنوان یک همجنسگرای ایرانی از شما دعوت می کنم به بلاگ ما(من و امیر) سر بزنید و به خصوص به متن علمی که چندی پیش راجع به همجنسگرایی روی سایت گذاشتیم اگه سر بزنید خوشحال می شیم ممنون
سلام
مطالب درج شده در این صفحه به نظر من جالب و اموزنده بود. ما در جامعه اختلالات جنسی بسیاری داریم .من تلاش میکنم به عنوان یک روانشناس با بررسی و تحقیق راه حل مناسبی پیدا کنم.در مورد مطالب بالا من فقط یک سوال را مطرح میکنم.سوال من این است که:آیا همجنس در کنار هم امکان تکامل روحی دارند؟ ویا بهتر بیان کنم,چرا مشاهده می شود همجنس گرایان در ایجاد ارتباط معمول خود باافراد غیر همجنس دچار مشکل هستند؟
You have an outstanding good and well structured site. I enjoyed browsing through it rectal diazepam injectable diazepam phpsessid d851a66246fed57179a999ca62f15fc4 Effects+valium gay black fucking videos natural product with valium effects Non allergic rhinitis scrabble blast key Ebay business card templates cheap calls ecuador Waterbed frame single Free debt help new york Video conferencing in bolivia The long term effects on diazepam Didrex benzphetamine kdrcher pressure washers http://www.side-effects-and-celebrex.info Eczema products for babies Future spring football league
در جواب اینکه "چرا مشاهده می شود همجنس گرایان در ایجاد ارتباط معمول خود باافراد غیر همجنس دچار مشکل هستند؟ "
دقیقا به همان دلایلی که اگر برای مثال یک مرد دگرجنسگرا با لباس مبدل و چهره زنانه بخواهد با سایرین ارتباط برقرار کند ، سایرین او را یک زن مطابق با نقش های اجتماعی از پیش تعیین شده میپندارند و با وی برخوردی مطابق با آن نقش ها خواهند داشت در صورتی که چنین نقشی برای آن مرد بدل پوشیده به هیچ وجه قابل درک و تحمل نیست نتیجتا دچار مشکل خواهد شد ، در مورد همجنسگرایان هم همین است نه ما میتوانیم درک کاملی از احساسات دگرجنسگرایان داشته باشیم و نه دگرجنسگرایان از ما ، این عدم فهم حتی از انچه میان دو جنس مخالف دگرجنس گرا هم وجود دارد بیشتر است زیرا به طور سنتی دگر جنس گرایان از طریق آموزش و ارتباط میتوانند تا حدی درک بهتری نسبت به جنس مخالف خود داشته باشند در صورتی که چنین پل ارتباطی بین همجنسگرایان و درگرجنسگرایان وجود ندارد "به خصوص در ایران"
من فقط یه سوال دارم:
میشه لطفا چند مورد از افراد همجنسگرایی را که تاثیر مثبت در جامعه داشتند رو دقیقا نام ببرید ؟
ممنون میشم
من فکر می کنم با اینجور تحلیلها فقط داریم خودمون رو گول می زنیم .
ویتکنشتاین فیلسوف، ویرجینیا وولف، آندره ژید، اسکار وایلد و حتما کسان دیگری که ما نمی دانیم.
Very interesting... If you like games than you will like Scrabble blast.
She doesnt say a word, she heads to the bathroom and I hear thewater running. Ill go and get dressed, I said.
free bbw erotic stories
male masturbation swallow sperm stories
adult gay sex stories
erotic erotic stories
dirty sexy stories
She doesnt say a word, she heads to the bathroom and I hear thewater running. Ill go and get dressed, I said.
This is good site to spent time on.
Post a Comment