Sunday, August 08, 2004

فعل شریف دیدن

خودتون رو تو آینه نگاه میکنید؟ وقتی راجع به خودتون فکر میکنید چی میبینید؟ فکر میکنید آدمهای دیگه شما رو چه جوری میبینند؟ از کجا مطمئنید؟ اصلا فکر میکنید مهمه که بدونید اونا چی فکر میکنند؟ چرا؟ فکر میکنید چقدر اونیکه خودتون رو میبینید با اونیکه واقعا هستید یکی هست؟ مهمه اصلا؟

امروز کوزه اومده بود پیشم. بحث بر سر این بود که وبلاگ هرکسی چقدر شبیه خودشه و آیا وبلاگ هرکسی چقدر نشون دهنده اون آدمیه که پشتشه. کوزه اعتقاد داره وبلاگ من از خودم جدی تره. خوب من با دو دسته آدمها خیلی شوخم اونایی که خیلی باهاشون صمیمی هستم و اونایی که هم تازه دیدمشون وهم/یا نظرشون اصلا برام مهم نیست. با بقیه مخلوقات خدا بیشتر جدیم با رگه شوخی. اینجام همینجوریه. خوب البته این طوریه که من خودم رو میبینم و کوزه منو اصلا اینطوری ندیده. یه مثال دیگه، من چه اون موقعی که خیلی لاغر بودم چه اون موقع که متوسط بودم و چه الان که از برکت غذاهای شیطان بزرگ و خر زدن تپل شده ام همیشه خودم رو چاق میدیدم. دیگه الان خیلی به چیزی که از خودم میبینم تو این مورد اطمینان ندارم. اما واقعیت میدونین چیه؟ که من همیشه مثل یه آدم چاق زندگی کرده ام. مهم نیست چه وزنی داشته ام...مهم اینه که تو فکرم چاق بوده ام برای همین هم همیشه لباس گشاد پوشیده ام. از بدنم خجالت کشیده ام. همه کارهایی رو کرده ام که یه آدم 70 کیلویی میکنه.چون تصویرم از خودم 70 کیلویی بوده. من زجر چاقی رو کشیده ام مستقل از واقعیت فیزیکی بدنم. کلا مساله ای که هست اینه که آدمها همیشه تو دنیای ذهنشون زندگی میکنند. برای همین هم مهمه که خودمون از خودمون چی میبینیم. اما حالا فرض کنین که تصویر من به غلط از خودم زیادی خوب بود...اینو خیلی سخت تر میتونم راجع بهش نظر بدم. شاید از اولی بهتر باشه اما فکر کنم بازم بده. حد اقلش اینه که خنده داره. آدم تو این توهمی زندگی کنه که همه دنیا پوچ بودنش رو میدونن. عین آدمی میشه که همسرش داره بهش خیانت میکنه و همه میدونن جز خودش! پس اینجا بحث سوم پیش میاد: دیگران منو چی میبینن؟ و چقدر این مساله مهمه؟

من جواب این سئوال رو نمیدونم. سئوال حل نشده ذهنمه.میدونم که تو فرهنگ ایرانی ما خیلی زیادی برای حرف مردم و فکر مردم زندگی میکنیم. جمله مردم چی میگن جزو فرهنگمون شده. خود من توی دانشگاه (ایران)کم کم پانته آی واقعی رو داشت یادم میرفت از بس که به خاطر حرف دیگران صدام رو یواش کرده بودم، نمیخندیدم، اخم میکردم...اما بالاخره هرچی باشه آدمها تو اجتماع زندگی میکنند. اگر براورد غلطی از خودت داشته باشی اجتماع تو رو سر جات میذاره و ممکنه حسابی شکه بشی. اما طرف دیگه ماجرا هم اینه که ادمها به جایی نمیرسند مگر اینکه اول تو فکرشون به اونجا رسیده باشند.سئوال اینه: چه جوری میتونیم خود واقعیمون رو بشناسیم؟ معیار برای این تشخیص چیه؟ چیزی که من از خودم میبینم؟ چیزی که دیگران میبینند؟ ترکیب هردو؟کدوم" دیگران" مهمند؟
شما چی فکر میکنید؟
-------------------------------------------------------------------------------------
اینو بعدا دارم اضافه میکنم. اون مثال چاق یا لاغر بودن و تصویر ذهنی من از خودم اگرچه تماما حقیقت بوده اما بازم یه مثال هست. خواستم موضوعی باشه که همه باهاش اشنا باشیم که بتونم منظورم رو برسونم. سوال اصلی برام اینه: هرکسی از خودش یه تصویر ذهنی داره. راجع به قابلیتهاش و ظاهرش و در مجموع چیزی که هست. در عین حال هم اجتماع از آدم تصویری داره. این تصویر همیشه مهمه چون انسان در اجتماع زندگی میکنه. ما برای دیگران زندگی نمیکنیم اما با دیگران زندگی میکنیم و باهاشون تبادل انرژی داریم. اگه تصویری که از خودمون داریم با اون چیزی که اجتماع از آدم میبینه متفاوت باشه(چه مثبت چه منفی) اجتماع آدم رو هل میده سر جاش. در عین حال هم فرد باید به درجه ای از خودشناسی رسیده باشه که بتونه تغییر کنه و از کلیشه هاش بیرون بزنه و پیشرفت کنه و خیلی وقتها با همین تغییرات وارد اجتماع جدیدی بشه که فید بکهای متفاوتی هم ممکنه بهش بدن. ممکنه چیزی که به نظر جامعه اول مصیبت بوده در جامعه جدید فضیلت باشه. میخوام بدونم برخورد شما نسبت به این مساله چطوره؟ تا چه حد به قضاوت اجتماع اطمینان میکنید و تا چه حد به قضاوت خودتون؟ اون اجتماعی که برای شما مهمه کیه؟ رو چه مبنایی انتخابشون میکنید؟


* نترسین! 70 کیلو نیستم. میبینین؟ الان هم برام مهمه شماها منو چه جوری میبینین...در صورتیکه حتی قرار نیست منو واقعا ببینین!

No comments: