Monday, August 15, 2005

بفرمایید کیک


امروز 27 سالم شد. خیلی دلم میخواست میتونستم در وصف احساساتم داستان سرایی کنم اما نمیشه چون خودم هم نمیتونم تصمیم بگیرم که خوشحالم یا ناراحت. به هر حال شما بفرمایید کیک. منم امشب با دوستان میرم این مغازه هه که دسر هاش خیلی خوشمزه است و یه دلی از عزا در میارم.



یادم رفت بگم...فردا درست 4 ساله که اومده ام آمریکا. درست چهار ساله که بابام رو ندیده ام. تو این چهار سال کلی راجع به خودم چیزها یاد گرفته ام...بزرگ شده ام...فکرم باز شده. از اون طرف مامان یه دفعه سرطان سینه گرفت و خوشبختانه به خیر گذشت. یه عمه ام هم همینطور. اون یکی همین الان تحت شیمی درمانیه...میخوایی اصلا ولش کن . مامان اینا برای تولدم زنگ نزدند. یادم باشه به سنت بابا خودم زنگ بزنم و میلاد با سعادتم رو تبریک بگم بهشون.

من چهار ساله دلم کتلت میخواد...از اون کتلت های سوپر امیر بعلاوه چلو کباب واقعی و خورشت بادمجون حسابی.

1 comment:

Anonymous said...

انقدر نا شکری نکن.
خوش به حالت . وقتت تو ی این مملکت گل و بلبل تلف نشد. خوش به حالت چه پدر و مادر فهمیده ای داری. که تو را فرستادند امریکا که درستو ادامه بدی . اگه اینجا میموندی باید انقدر کنکور فوق لیسانس می دادی که موهات رنگ دندونات می شد. پس قدر موقعیت خودتو بدون. خواهر من هم مهندس بود و اینجا از دنیا رفت و ما رو تنها گذاشت اگه اون مرحومه موقعیت تو را داشت الان برای خودش کسی بود.