Thursday, July 14, 2005

Zeitoon Archives - July 2005


من نمیفهمم ما کی میخواهیم یاد بگیریم که با به لجن کشیدن دیگری ما بزرگ نمیشیم؟ من واقعا نمیدونم منظور زیتون از همچین متنی چیه. زیتون جان نوشتی نوشی ممکنه روانی باشه...هزار عیب و ایراد داشته باشه...آره خوب ممکنه داشته باشه. اما چرا فکر میکنی حرفهای تو در موردش باید بیشتر از اون اعتبار داشته باشه؟ اون که لا اقل کتابش در اومد...صداش رو ما تو بی بی سی شنیدیم...اسم واقعیش رو میدونیم...از تو چی میدونیم؟ فکر میکنی اعتبار اسم زیتون تا کجاست که انقدر با تکیه بهش راحت به اینهمه آدم توهین میکنی؟ من نوشی رو نمیشناسم. تو رو هم نمیشناسم. اما از زندگی 27 ساله ام یه چیزهایی یاد گرفته ام...یاد گرفته ام که آدمی که به جای انتقاد سالم و سازنده توهین و افترا رو در پبش میگیره احتمالا یه جای کارش داره میلنگه.یا حرفی نداره که بزنه یا حرف زدن درست رو بلد نیست. همینطور یاد گرفته ام که آدمی که در موقع ناتوانی به جای اینکه دستی رو بگیره یا لااقل ساکت یه جا بشینه خنجر بر میداره و زخمهای گذشته رو باز میکنه یا خودشم سعی میکنه یکی بزنه تو سر اونی که خم شده...این آدم قابل احترام نیست. قابل اعتماد هم نیست.

مساله گنجی منافاتی با مساله نوشی نداره.من میتونم هم نگران گنجی باشم و هم نگران نوشی. ممکته بگی تو لوگوی گنجی رو نذاشتی اما لوگوی نوشی اینجاست...باور کن اگر من مطمئن بودم لوگو گذاشتن من دردی از گنجی دوا میکنه یا حد اقل تسکینی برای دلشه..یا حد اقل فکر میکردم که نیم درصد ممکنه ببینتش براش میذاشتم اینجا. من لوگو نذاشتم که پیش تو یا کس دیگه بخوام جوابگو باشم . کاری رو که فکر میکنم هیچ فایده ای نداره نمیکنم. اگر بحث اطلاع رسانی هم باشه که از من مهم تر هاش دارند میکنند...اما مورد نوشی فرق میکنه. نوشی این وبلاگ رو میخونه. نوشی عضوی از اینجاست. این لوگو براش معنی داره. شاید پر معنی ترین لوگوی وبلاگستان همین لوگوی نوشی باشه. حد اقل اونی که مخاطبشه میبینتش...از دیدنش خوشحال میشه.

مساله نوشی با گنجی یه فرق دیگه هم داره. تو مساله نوشی دوتا بچه مطرحند. این دو تا بچه اند. گنجی یه آدم بزرگه. گنجی با علم و آگاهی به نتایج کاری که داره میکنه راهش رو انتخاب کرده. این دوتا بچه انتخابی ندارند. نوشی هم زن ایرانیه. از حقوق برابر برخوردار نیست. من اگر مطمئن بودم اونجا داره عدالت اجرا میشه و نوشی و امثال نوشی زیر چتر عدالت و قانون هستند اینجا لوگو نمیذاشتم. اما وقتی سیستم خرابه اونوقته که همین دلداری های کوچیک ممکنه به درد یه نفر بخورن.

نکته بعدی هم اینه که بحث اصلا سر شخصیت نوشی نیست. بحث سر نگرانی یک مادره و قانونی که درست اجرا نمیشه. بگذریم که حتی خود اون قانون محل بحث داره. هیچ کس تو این وبلاکستان نه از شخصیت نوشی تجلیل کرد و نه شخصیت شوهرش رو زیر سئوال برد. عمل زشتی با سو استفاده از قانون انجام شده و موضوع این اتفاقه و بس!

حرف آخر، من در پستت هیچ چیزی ندیدم چز تهمت و توهین. صورت مساله رو لوث کردی...به خیلی ها توهین کردی و به جای انتقاد افراد رو ترور شخصیت کردی...هیچ کدوم اینا از نظر من قابل قبول نیست و حرف آدمی که چنین منطقی رو بکار میبره اصلا قابل اعتماد نیست.

پ.ن. موضوع این متنم هم متن پست است و هم نظرهایی که زیتون در جواب خواننده ها گذاشته.

تکمیل: یه حرف خوبی اینجا زده شد که من دوبار تکرارش میکنم: نجیب بودن یک زن از مادر بودنش مهم تر نیست. اینم از خودم اضافه میکنم: همدردی من با نوشی به معنای زیر سئوال بردن مهر و عاطفه پدری بابای بچه ها نیست. این دو موضوع تناقضی با هم ندارند. من قضاوتی نمیکنم که کی در کل جریان زندگی بر حق بوده. اصلا در جایگاهی نیستم که بخوام به خودم چنین اجازه ای بدم. من دلیلی نمیبینم اتهامات زیتون و سایرین رو بیشتر از حرفهای نوشی باور کنم و همینطور که گفتم بر فرض صحیح بودنشون نه به موضوع ربطی دارند و نه از حق مادری نوشی کم میکنند.

2 comments:

Anonymous said...

مردی هستم دارای دو چشم، يک بينی، يک دهان و چهار دست و پا. هيچ وقت شاخ نداشته ام اما دم داشته ام که آنهم در جريان تکامل بسيار کوتاه شده است ...فرزندانم را همانقدر که پدر شما دوستتان دارد دوست دارم. ..من از شما نميخواهم قضاوت کنيد که ميدانم روح حساس و هنرمندانه اتان تناسبي با اين کار ناخوشايند ندارد و نه ميخواهم از من خوشتان بيايد.... و ادامه ..

Anonymous said...

واقعا بعید بود از زیتون. من هنوز هم باور نمی کنم که زیتون اون حرفا رو زده باشه با این که خودم خوندم!