Thursday, June 16, 2005

Well, current developments in your status shows that you are shaping your future life smoothly. I have a suggestion: after becoming an Iranian-American, and being married to a foreigner (American, Indian, etc ...) your interests will change. Afterwards, living with Iran and/or its memories may bring pain if you see your country of origin has still a long way to join the developed world. This was the major reason for myself to get back home and get along with all shortcomings that our country has. I can erase my memories of werstern countries (all good things that I experienced there), but I could not earse my memories of Iran. Even those of ignorant people ... who cannot be blamed for what they are. The evolution of our society is completely independent of presidential elections ... Take care. Oh I forgot to complete my suggestion! try to erase your memories of Iran and don't engage your mind with her developments. Iran will be something only if people inside decide to change. The flow of history will show. I am hopeful for the next 50 years, even if I am not alive to see.

دوستی که این کامنتو گذاشتی: یه چند تا نکته هست که باید بشنوی. نوشتی که قراره ایرانی-آمریکایی بشم...من بخوام هم نمیتونم بشم. ایرانی آمریکایی ها اونایی هستند که آمریکا دنیا اومده اند اما پدر و مادر ایرانی دارند. اما اونی که گفتم ایرانی هایی هستند که ذوب ولایت عمو سام شده اند. خودشون رو آمریکایی حساب میکنند. گفتم میتونم بشم. اما اینکه میخوام بشم رو هنوز تصمیم نگرفته ام. حتی شهروند آمریکا شدن هم الزاما مفهومش اون خودباختگی ای که من ازش حرف زدم نیست. اما اگر زمانی تصمیم گرفتم قلبا آمریکایی بشم( نه یه ایرانی که به آمریکا مهاجرت کرده) مطمئن باش انقدر از خودم مطمئن هستم که بیام اینجا بگم. نوشتی بعد از این که ایرانی-آمریکایی شدم و با یه "خارجی" ازدواج کردم بهتره خاطرات ایران رو پاک کنم که ناراحتم نکنه...چطور به خودت اجازه میدی اینطوری حکم صادر کنی؟ چقدر راحت به خودت افتخار میکنی که برگشتی و امثال منو زیر سئوال میبری...تازه برای تکمیل پبشنهادت میگی انتخابات هم شرکت نکنم چون مملکتم نیازی به رای من نداره. بزار برات یه چیزی تعریف کنم:

[...حذف شد!]...به من میگی مبدا رو فراموش کنم چون سخته که ببینم قدمهاش یواشه...فکر میکنی الان آسونه و بعدا قراره سخت بشه؟ تو فکر میکنی الان آسونه وقتی میگی از ایرانی و بعد یه سکوتی میشه برای اینکه یارو نمیدونه چی کار کنه هم از تعجب اینکه یه زن عادی داره میبینه که سر تا پاش زیر پارچه نیست یا اینکه نگران مغازه_اتوبوس_کافی شاپش باشه که من تروریست نترکونمش. فکر میکنی من کورم و اینا رو الان نمیبینم و بعدا که با یه خارجی ازدواج کردم قراره چشم بصیرتم باز بشه؟

میگی ایران رو فراموش کنم؟ من بهت میگم ایران خیلی وقته منو فراموش کرده. این واقعیتیه که وقتی به یه خارجی دل بستم مثل سیلی خورد تو صورتم. من هیچ وقت حقی نداشتم که بخوام از امثال تو براش منتی بکشم. وقتی به جرم دل بستن به یک خارجی بچه هام دیگه ایرونی نمیتونند باشند...ازدواجم رو نمیتونم ثبت کنم مگر اینکه با یه خارجی مسلمون ازدواج کنم و ارث و امثال اون هم اصلا بحث نداره...وقتی میبینم که اکه تازه ازدواجم رو میتونستم هم ثبت کنم _در مقایسه با این بلاد کفر_ عملا عین اینه که طوق بندگی دور گردنم انداخته باشم...وقتی میبینم که به عنوان یک زن،دختر و مادر حقی ندارم ...تو اونوقت برای مثل منی تعیین تکلیف میکنی که رای بدم یا نه؟ بزار بگم برات: رای هر زن ایرونی هرکجای دنیا منتیه به اون آب و خاک. ماها قرضی به اون مملکت نداریم. اونایی که میخوان برن اما به دلایلی نمیشه که هیچی...اما اونایی که میمونن و برای پیشرفت اونجا مبارزه میکنند آدمهای شجاعی هستند که لطف به فرهنگ اونجا میکنند و تازه میبینی که به جای قدر دانی با لگد ازشون پذیرایی میشه. اونایی هم که مثل من خونه شون رو جمع میکنند...توانایی هاشون رو چند برابر میکنند و با همه تو سری هایی که به عنوان یه نصف آدم تو سر اعتماد به نفسشون خورده بازم این لنگه دنیا برای خودشون زندگی میسازن...برای امثال ماها تو نمیتونی قضاوت کنی. وطن پرستی رو تو نمیتونی به من یاد بدی. برگشتی؟ باریکلا! حتما حساب و کتابهات رو کرده ای و دیدی اونجا راحت تری...تو موقعیت من نبودی پس برای من نسخه نپیچ.

و یه نکته آخر، من هیچ کس و هیچ خاطره ای رو فراموش نمیکنم. ایران بخشی از منه و همیشه هم خواهد بود. همینطور که آمریکا و هر مملکتی که من بعد از این بخوام توش بساطم رو پهن کنم.

No comments: