Thursday, June 23, 2005
من دارم رای نمیدم. نمیتونم تو نصف روز برم نیویورک و برگردم. مطمئنم تا نتیجه بیاد دلم میاد تو دهنم و مطمئنم هر کدوم کاندیداها انتخاب بشن خوشحال نمیشم. میدونین یاد کدوم لحظه افتاده ام؟ سال سوم امتحان سازه های فولاد 2 داشتم. از وقتی امتحان رو دادم برام محرز بود که میفتم. هیچ وقت از شنیدن هیچ نمره ای انقدر بار از رو دوشم برداشته نشده که از شنیدن نمره تک اون کلاس...آدم وقتی میدونه در هر صورت بازنده است همون بهتر که زودتر تکلیفش معلوم بشه و بره به بدختیش برسه. حداقل ذهنن آزاد میشی که بری و برای آینده برنامه بریزی...این حال انتظارش بدتر از همه است. من از منتظر نمره بودن از همه بیشتر بدم میاد.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment