اینجا امروز یک سالش شد. تو این یک سال عاشق شدم. فارغ شدم. افسردگیم رو تقریبا کامل و در ضمن بدون یک دونه قرص خودم تنهایی خوب کردم(صد البته که هر هفته پیش مشاور رفتم). فهمیدم از زندگی شغلیم چی میخوام...خیلی روزها از تنهایی کف کردم. ژوژ به جمعمون اضافه شد. اومدم برای اولین بار یه خونه تکی برای خودم.دوتا مهمونی خوب دادم. خیلی روزها حالم از خودم بهم خورد. هنوز وزنم همونقدره که بود. اسکی روی آب و اسکی برف شروع کردم. الان تنهام. خیلی روزها احساس تنهایی میکنم. خوب کار میکنم. زبان اسپانیایی شروع کرده ام...یه سال پر باری بود. سخت بود اما خوب بود. از شماهایی که با من این یکسال قدم به قدم راه اومدین ممنونم. خیلی ممنونم. بخش بزرگی از دستاوردهام رو مدیون لحظه هایی هستم که این وبلاگ جای درد دل هام بود و شماهام گوش شنوا. ممنونم.
پ.ن. خوب شد که یاد آوری شد. اولین لینک این وبلاگ رو من به کوزه دادم. اولین کسی که تو دنیای وبلاگستان منو آدم حساب کرد و بهم لینک داد پژمان بود که لینکش به اسم پژمان وب هنوز اون بغله اما کار نمیکنه. اگه اینجا رو نگه داشتم خیلیش به خاطر دل گرمی هایی بود که اون اولا این دوست خوب بهم داد. اینم گفتم بگم که در تاریخ این وبلاگ ثبت بشه.
No comments:
Post a Comment