همه کارهای دنیا هم رنج دارن هم لذت. ما اون کارهایی رو انجام میدیم که به نظرمون لذتش بیشتر از رنجش باشه. اما مشکل اونجاست که بعضی وقتها لذته با این که کوچیکه اما دم دسته و رنجه با اینکه زیاده اما قراره بعدا پیش بیاد. اون فاکتور زمان لعنتی عین یه ماده مخدر میتونه خیلی ساده تراز رنج و لذت ذهنمون رو به هم بزنه. هواسمون باید باشه که رنج آینده رو به نرخ روز بیاریم و بعد با لذت الان تراز کنیم و بعد تصمیم بگیریم. حالا همه اینها رو برای چی گفتم؟ دوتا شکلات خیلی خوشمزه تو کابینته که خیلی مزه میده الان من با چایی بخورم اما غصه اینکه تپل بمونم و اون لباس سکسی سیاهم اندازه ام نشه بعدا بد تر میسوزونه. اینا رو گفتم که یادم بیاد برای چی نمیخوام اون شکلاتها رو بخورم.
No comments:
Post a Comment